- قندیل تیر (قِ لِ)
چیزی میان تهی که تیرها درآن نگهدارند. چون قندیل یخ. (آنندراج) :
بال بلبل ازسپرداری شود قندیل تیر
در کمانداری اگر از گل نشانی میکنم.
طغرا (از آنندراج).
آنکه نشد لطف تواش دستگیر
شد دلش از ناله چو قندیل تیر.
طاهروحید (ازآنندراج).
رجوع به قندیل یخ شود
بال بلبل ازسپرداری شود قندیل تیر
در کمانداری اگر از گل نشانی میکنم.
طغرا (از آنندراج).
آنکه نشد لطف تواش دستگیر
شد دلش از ناله چو قندیل تیر.
طاهروحید (ازآنندراج).
رجوع به قندیل یخ شود
