جدول جو
جدول جو

معنی قندیل تیر - جستجوی لغت در جدول جو

قندیل تیر
(قِ لِ)
چیزی میان تهی که تیرها درآن نگهدارند. چون قندیل یخ. (آنندراج) :
بال بلبل ازسپرداری شود قندیل تیر
در کمانداری اگر از گل نشانی میکنم.
طغرا (از آنندراج).
آنکه نشد لطف تواش دستگیر
شد دلش از ناله چو قندیل تیر.
طاهروحید (ازآنندراج).
رجوع به قندیل یخ شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(قِ لِ یَ)
چیزی میان تهی که یخ در آن گذارند. (از آنندراج) :
ترا با من دم خوش درنگیرد
بقندیل یخ آتش درنگیرد.
نظامی (از آنندراج).
رجوع به قندیل تیرشود
لغت نامه دهخدا
تصویری از قندیل یخ
تصویر قندیل یخ
آویزیخ زنگه لوله (گویش گیلکی)
فرهنگ لغت هوشیار